باشگاه پرواز

دنیای رویایی پروازی

باشگاه پرواز

دنیای رویایی پروازی

گرررررررررررررررررررررررررررررررررریه.......................

سلام. من تا الان داشتم چند تا داستان عشقولانه واقعی می خوندم


دلم میخواست درد دل کنم اما نه کسی پیشم بود نه شارژ موبایل داشتم


برا همین تصمیم گرفتم اینجا درد دل بکنم


الان دلم گریه می خواد


با خودم میگم آدم اینقدر بی رحم میشه؟


واسه چند لحظه فکرشو کنید چه طوری اونیکه عاشقته تو هم به اون گفتی عاشقتم رو تنها بزاری؟!


اصلا امکان داره؟ عجب آدمایی هستن


البته اونایی که واقعا عاشقن بعد میزارن میرن میگم نه اونایی که دروغ میگن.


شمام تو گوگل سرچ کنین داستان عاشقانه


واقعا سخته ها


اینجور آدما رو هر کار کنی دلت خنک نمیشه


دلت میخواد برگردی عقب از همون اول که ابراز علاقه کرد بکوبی تو دهنش


واقعا آدم چه ضربه ای میخوره


ولی اگه عشقم با من اینکاره بکنه واقعا نمیدونم.....


از همینجا ازش میخوام که با من چنین کاریو نکنه اگه هم منو دوست نداره منو به خودش وابسطه نکنه... 


ولش کن ....


سرتونو درد نیارم


یه داستان کوتاه داستان که نه چند تا جمله فقط بگم اسم دختر رو برداشتم چون یکیشون امیر بود(اسم خودم) یکی هم نمیگم چون اگه بگم لو میرم.... ههه




امیر:خیلی دوستت دارم دختر(اینجا اسم طرف بود)

دختر:منم دوستت دارم عزیزم.امیر


امیر:جانم


دختر:تا کجا دوسم داری؟


امیر:دوست داشتن که تا نداره بعد خیلی بعد تر از اونی که فکرشو بکنی


اونا باهم بودن خیلی خوشحال خیلی عاشق تا اینکه روز عروسی داداش امیر رسید


دختر:امیر جان


امیر:جانم عشقم


دختر:واسم خاستگار اومده


امیر:عزیزم خوشبخت باشی


دختر:یعنی واقعا جواب بعلع بدم؟


امیر:نمیدونم خودت میدونی من فقط میگم خوشبخت باشی


و امروز روز عروسی دخترهست اما نه با امیر


یه سوال التماس میکنم جواب بدید خیلی واسم مهمه


الان مقصر کیه ؟کی کی رو ترک کرده؟


داستان عشق واقعی!

دختر و پسری با سرعت ۱۲۰ کیلومتر سوار بر موتور
دختر : یواشتر من میترسم
پسر : نه خوش میگذره
دختر : نه نمی گذره . خواهش میکنم خیلی وحشتناکه
پسر : پس بگو دوستم داری
دختر : باشه باشه دوست دارم حالا خواهش میکنم آرومتر
پسر : حالا محکم بغلم کن (دختر بغلش کرد.)
پسر : میتونی کلاه ایمنی منو برداری بذاری سرت ؟ اذیتم میکنه
روزنامه های روز بعد :
موتور سیکلتی با سرعت ۱۲۰ کیلومتر بر ساعت به ساختمانی اصابت کرد
موتور ۲ نفر سر نشین داشت اما فقظ ۱ نفر نجات یافت
حقیقت این بود که اول سر پایینی پسری که سوار موتور بود متوجه شد ترمز بریده
اما نخواست دختر بفهمد در عوض خواست که یک بار دیگر بشنود دوستش دارد . . . !!! :((

 

چی؟

اسمتو بنویس ببین چی در میاد
بگی چی در اومداااا!!!!

سوتی!!!!!!!!!!


دیگه سوتی ضایع تر از این

دختر یا پسر؟





معلومه پسرا !!!